کد مطلب:161757 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:260

شرایط اسوه بودن
معصوم در این نگاه نمی تواند حجت، پیشوا و اسوه قرار گیرد؛ زیرا این مقام

نشان می دهد كه طبیعت و سرشت آنها فاصله بسیاری با انسانهای معمولی دارد و به همین علت، اعمال آنها غیر قابل تقلید و الگو برداری است، و حجت بودن - به این معنی كه خداوند بوسیله آنها و اعمال و كردارشان در قیامت با مردم محاجه كند و آنها را دلیل آورد - نیز به معنی است؛ زیرا مقایسه انسانهای معمولی كه دچار هزاران


كاستی و محدودیتهای ذاتی هستند با شخصیتهایی كه تالی تلو خداوند قرار می گیرند،خلاف حكمت و عدالت است. این مقایسه همانند آن است كه خداوند یك پهلوان قدر قدرت را حجت و الگو قرار دهد برای یك طفل یك روزه كه حتی او را تصور هم نمی تواند بكند اصولا این دو موجود گر چه انسانند ولی تفاوت و نا همگونی آنها به حدی است كه امكان ارتباط با یكدیگر را ندارند؛ و یا این كه فرشته را برای مردم حجت قرار دهد. فرشته دارای خصوصیاتی است كه ذاتا با انسان تفاوت دارد و عقلا نمی تواند الگو و اسوه برای انسان قرار گیرد. درك موجودی اینچنین،از طرف انسانهایی كه ظرفیت و سعه وجودی ناقص دارند، نه ممكن است و نه امكان تقلید و الگو گیری دارد. این مقام، همانند مقام خدایی است با این تفاوت كه اینها مخلوق اند وخداوند خالق؛ یا به عبارتی اینها معلول اند و او علت. این موقعیت، جایگاهی است كه حتی فرشتگان مقرب را نیز امكان همسنگی نیست، چه رسد به انسانهایی كه باكاستی های فراوان به دنیامی آیند و هزاران مانع بیرونی و درونی درمسیر خود دارند، و آنچه از حقایق هستی می توانند درك كنند به نسبت آنچه قادر به درك آن نیستند، چون قطره به دریاست. پس چگونه می توان با چنین تفاوتی، آنها را «اسوه» دانست و حجت الهی بر مردم؟!